شما ایده ای ساخته اید، آن را با چند جوان علاقمند مطرح کرده و پس از جلب همکاریشان، یک تیم ساختهاید، با یک سرمایهگذار صحبت کردهاید و نظر موافقش را هم کسب کردهاید، در ایده خود مزیت رقابتی هم دارید. همه چیز دارید ولی کسب و کار ندارید!! چرا؟
به جای همه این ها، اگر فقط جریانی از مشتریان را میداشتید، «صاحب یک کسب و کار» نامیده میشدید. اگر کسانی حاضر باشند برای محصول یا خدمتی که عرضه میکنید، مابهازایی پرداخت کنند، وارد بازار شدهاید.
توجه شما به این نکته باعث میشود که شما فقط روی موضوعات مهم تمرکز نمایید. حال اگر مشتری دارید و کسبوکار هم راه انداختهاید، آیا لزوما موفق هستید؟ اگر دو شرط را برآورده نکنید، پیروزمند نخواهید بود:
- در زمان کوتاه به تعداد مشتری مناسب برسید
- همه اقدام های شما در نهایت کارآمدی (حداقل هزینه) باشد