معمولا وقتی جای خوابم عوض می شه، خوابم نمی بره. اما دیشب توی ویلای طالقان، خیلی راحت خوابم برد. به همین خاطر صبح زودتر از بچه ها بیدار شدم.

به صبحانه فکر کرده بودیم ولی رفتم بیرون برای پیاده‌روی و احتمالا پیدا کردن مواد اولیه برای یه وعده کاملا روستایی و طبیعی. چقدر زود به اون چه که می خواستم رسیدم.

توی سرازیری که به فروشگاه روستا منتهی می شد، خانمی رو دیدم که یه سبد پر از تخم مرغ‌های رسمی درشت دستش بود. گفتم: «خانم! ببخشید این تخم مرغ‌ها فروشی هستن؟»

یک ساعت بعد همسرم و بچه ها وقتی با بوی کره محلی داغ‌شده و سروصداهای من از خواب بیدار شدن، میزی رو دیدن که وسط اون، یه نیمروی خوشرنگ با سبزی‌های محلی به اون‌ها چشمک می‌زد.