سفر مقدس

مجبور می شم فکر کنم که آدم عجیبیه، هر چند اون معمولا قبول نداره و می گه: «آخه کجای این کار برای تو عجیبه؟ همه همین کار رو می کنن».

سه روزه که اصرار می کنه باید تیرماه امسال بریم اردبیل. یه جای خنک، یه جای سرسبز. من همیشه با #سفرکردن موافق بودم ولی این دفعه با توجه به مشکلات اقتصادی که تو کشور ایجاد شده و ما هم تا حدودی دچارش شدیم، واقعا در #شرایط_مالی خوبی نیستیم که بخوایم به سفر فکر کنیم. من گفتم که سفر تابستون امسال رو باید از برنامه حذف کنیم ولی اون اصرار داره که: «چیزی که باید از #برنامه حذف بشه سفر نیست، یه چیز دیگه ایه که باید پیداش کنیم». بعد هم گفت که امروز دو ساعت از اداره زودتر برمی گرده تا با هم فکر کنیم و هزینه‌هایی رو که می شه منتفی کرد یا کاهش داد فهرست کنیم.

#سفر برای اون تبدیل شده به یه امر مقدس! جالبه که می گه همه همین طور هستن. چون آدم سرِ حال و موفقیه، احساس می کنم من رو هم کم کم شبیه خودش کرده.